هدف از هر کسب و کاری چه در کسب و کار های سنتی و چه مدرن کسب درامد و بالا رفتن منزلت اجتماعی و ضریب نفوذ افراد در جامعه تعریف می شود.
موانع پیش روی استارت آپ ها برای رونق و بهبود کسب و کار
سال های زیادی از اغاز فعالیت های شرکت ها در دنیای مجازی، به عنوان بستری برای فعالیت تجاری نمی گذرد ، اما روز به روز شاهد گسترش مبادلات تجاری در دنیای وب هستیم ، علارقم این که روحیات مردم ایران در خرید کمی با دیگر مردم دنیا تفاوت دارد ، اما شاهد هستیم که با افزوده شدن واقعیت مجازی در دنیای وب تمایل ایرانی ها برای خرید اینترنتی ، آنهم اجناسی که در دسته کالاهای دیجیتال قرار ندارند با افزایش روز افزون مواجه شده است. با وجود این پتانسیل عظیم و گسترده در کشور و وجود منابع اطلاعاتی کافی برای رونق کسب و کار در دنیای مجازی، به دنبال پاسخی برای این سئوال هستیم که چرا ایده های ایرانی ها به نسبت بسیار کمی به بار می نشیند و به درآمد زایی میرسد؟دلیل پیاده نشدن اموخته های اطلاعاتی ما در اجرای طرح های تجاری در دنیای وب چیست؟
در این نوشتار سعی داریم تا عمده ترین دلایل شکست در اجرای ایده ها را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم چه خطا هایی در روند اجرای فعالیت های تجاری سبب آن می شوند که به بازخورد های مالی مورد نظر نرسیم.
1- ترس از آزمون و خطا و پیگیری ساده ترین راه کارها برای دستیابی به موفقیت
ترس از اجرای ایده ها همواره با انسان ها همراه است ، واضح هست کسی موفق تر است که در اجرای ایده های ذهنی خود ترس کمتری داشته باشد ، ایده عال گرایی را به فراموشی بسپاریم ، همین تفکر است که باعث میشود علارقم اینکه در کوتاه مدت ، آنچه در نمودار های مالی مشاهده میکنیم ، روند مثبتی از پیشرفت سرمایه مالی است اما در واقع ضرری که در این راه به ما وارد می شود بسیار فراتر از این ارقام و اعداد هست . یک فرد موفق در عرصه تجارت به جای آنکه نیروی خود را صرف ایده عال گرایی کند ، آن را صرف تست کردن ایده های مختلف می کندو بهترین و کم هزینه ترین راه برای دستیابی به ایده اش را پیدا میکند .
باید تمام ایده هایمان، حتی مسخره ترینشان را تست کنیم و اصلا ترس به خود راه ندهیم. باید ببینیم کدامیک نتیجه میدهد و برایش راه بهینه تری پیدا کنیم، به طوری که بتوانیم راندمان مالی خودمان را افزایش دهیم. به علاوه اینکه باید حالت های مختلف یک ایده خاص را هم تست کنیم تا مشخص شود در کدام حالت بهتر جواب می دهد. ایده ها تا اجرائی نشده اند، هیچ ارزشی ندارند.
2- عدم بررسی دقیق و موشکافانه مسایل و نا مشخص بودن اهداف
از قبل به تمام آنچه در آینده قصد داریم به آن برسیم فکر کنیم و خود را از لحاظ روحی و روانی برای دستیابی به آن آماده کنیم.هدف نهایی از فعالیت خود را به طور دقیق مشخص کنیم و در واقع برای رسیدن به آن با استفاده از مهندسی معکوس استراتژیی های میانی تعریف کنیم ، این رفتار باعث کاهش ریسک فعالیت ها می شود.
گام های میانی برای دستیابی به اهداف را مرحله به مرحله برنامه ریزی و مدیریت کنیم تا اینگونه هزینه رسیدن به اهداف را به مقدار بسیار زیادی کاهش دهیم.حتما این ضرالمثل برایتان آَشناست :"هر چه در زمان صلح عرق بیشتری بریزید در زمان جنگ خون کمتری از شما ریخته خواهد شد"
فعالیت خود را به گونه ای تحلیل کنیم که اهمیت کارمان هم برای خودمان و هم برای مشتریان آینده ، به وضوح نمایان باشد ، علاوه بر آن ایجاد تمایز به هیچ عنوان برای داشتن فعالیتی موفق نباید فراموش شود.
3- عدم اعتماد به دیگران برای تقسیم وظایف با آن ها
یکی از سخت ترین تصمیات مدیریتی واگذار کردن فعالیت ها به فردی است که میتواند فعالیتی را بهتر از خودمان یا حتی به خوبی خودمان انجام دهد . چه دلیلی دارد زمانی که فردی در تیم کاری خودمان وجود دارد که می تواند کاری را به 80 درصد خوبی خودمان انجام می دهد باز هم اسرار داشته باشیم که آن فعالیت را خودمان انجام دهیم. بهتر نیست آن فعالیت را به او واگذار کنیم و خودمان به دنبال پر کردن دیگر نقاط ضعف کارمان باشیم ؟ به کسانی که با ما کار میکنند اعتماد کنیم این راز موفقیت در فعالیت هاست !
قبل از اینکه اعضای تیم مورداعتمادمان را انتخاب کنیم، باید خوب فکر کنیم که چه کسی هستیم و چه چیزی برایمان از همه مهم تر است. بعد از اینکه مهم ترین ارزش هایمان را مشخص کردیم، باید آن را روی کاغذ بیاوریم و در قالب استانداردهای کمپانی، عملیاتی اش کنیم. این ارزش ها را باید به صورت مستمر ساماندهی کنیم و در شریان های مجموعه جاری کنیم.
هیچ ترسی در واگذار کردن فعالیت ها به اعضای تیممان نداشته باشیم و در خصوص اعضای اصلی تیم به دنبال آن باشیم که جایگاه هر فرد را با توجه به تواناییش مشخص کنیم و در مورد کارمندان نباید در استخدام نگارنی زیاد به خرج داده و از اخراج زود هنگام آن ها احساس نگرانی کنیم
4- معاملات اشتباه !
برای به دست اوردن پول بیشتر سعی کنیم ارزش خودمان را بالاتر ببریم !شاید این جمله خیلی ساده به نظر برسد اما واقعیت های بزرگی را بیان می کند.سعی کنیم همه زمانمان را صرف کارهای متدوال نکنیم بلکه پس از رسیدن به یک درآمد ثابت به دنبال برنامه ریزی برای گسترش دادن زمینه فعالیتی خود باشیم ، نه به دنبال تکرار مکررات .سعی نکنید زمانتان را پول معامله کنید ، شاید کمی ساده لوحانه به نظر برسد ، اما حقیقت دارد ، سپری کردن زمان به امید تحولات آینده ، معامله زمان با پول است ! به شدت باید از آن دوری جست.سعی کنیم خودمان را در گروه کارآفرینانی قرار دهیم که با گسترش حوزه فعالیت و کسب و کار راه خود را برای رسیدن به موفقیت ،هموارتر میکنند.
5- غرور بی جا و عدم توجه به نیاز های مشتریان
باید به دنبال این هدف باشیم که نیاز های مشتریان خود را مرتفع سازیم نه این که همانند اغلب کارآفرینان نا موفق دیگر، به دنبال ارائه تجربیات و به رخ کشیدن مهارت هایمان باشیم! واقعا برای کارآفرینان و صاحبان مشاغل موفق هیچ اهمیتی ندارد که شما چه تجربیاتی دارید و چه قدر در کارتان مهارت دارید ،به مشتریان موفق به دید نخبگان بازار یابی نگاه کنید ،آن ها توانسته اند از شکست های میانی فعالیت ها به سلامتی عبور کنند! سعی کنید تمام حواستان را به آن ها بدهید، نیازهایشان را موشکافانه بررسی کنید و تا حد ممکن از خودشان و تجارب خودشان برای به ثمر رساندن فعالیت مرتبط با آن ها استفاده کنید.آنها از اما میخواهند که به هدفی که مدنظر دارند برسیم!!!!
اعتماد سازی لازم را ایجاد کنیم تا آن ها را مشتاق به همراهی خود سازیم و اینگونه با تکیه بر دانش و تبحر خود و بهره گیری از خواسته های مشتریان و انچه از خودشان اموخته ایم در رونق استارتاپ آنها تحول ایجاد کنیم.
سعی کنیم همین امروز غرورمان را فراموش کنیم ! مهم نیست ما چه قدر تجربه تجاری داریم، مهم این است که میتوانیم با کمک مشتریانمان و با تلاش خستگی ناپذیر کسب و کار آن ها را متحول کنیم.در کنار آن ها تجربه های جدید کسب کنیم و خودمان را ارتقاع دهیم !
شروع یک کسب و کار با بهینه سازی وب سایت
